مهر
تبلیغات بد اما بفروش!
یک چیز را نمیتوان انکار کرد؛
یک سری از تبلیغات، تبلیغات بد اما بفروشی هستند.
به لحاظ تکنیکال و تخصصی و فنی، تبلیغات بدی هستند؛ اما بفروشاند.
“تبلیغات بد، اما بفروش”.
این نکته بسیار اهمیت دارد که شاید جامعهی تبلیغاتی ما کمتر شانهی خود را زیر بار این موضوع میدهد.
“تبلیغات بد، اما بفروش”.
دقت کنید؛ در حوزهی سینما به اصطلاح میگویند این فیلم گیشه دارد.
فیلمی که برای گیشه ساخته میشود به طور سنتی یعنی مخاطب عام را دربرگرفته و مخاطب خوشش آمده و علاقه داشته، هجوم آورده به سینما، پول میداده، بلیط میخریده و به این صورت فیلم میفروخته.
اما ضرورتا این فیلم برای کارگردان و عوامل آن فیلم اعتبار و وجههای به همراه نداشته اما بفروش بوده است.
ما در تبلیغات هم، چنین نمونههایی داریم؛ تبلیغات یک مینیاتوری از آن وضعیت است.
همکاران عزیزی که تبلیغات خوبی رو ساختین، ما تبلیغات بد (تکنیکالی) و بفروش داریم که بعضا کارفرماها به آن تبلیغات علاقه نشان می دهند.
وظیفهی ما این است که به کارفرما بگوییم: این تبلیغات شخصیت برندتان را تحت الشعاع قرار میدهد، یا در مقیاس بزرگتر، این تبلیغات هویت برندتان را تحت الشعاع قرار میدهد.
اما بعضی از شرکتها اصلا به دنبال برند و این حرفها نیستند و فقط به دنبال فروشاند؛
از آن دسته تبلیغاتی که در کوچه و خیابانها سبزی فروشها داد میزنند: خونهدار و بچهدار زنبیل رو بردار و بیار!
سبزی فروشها به دنبال کار هنری نیستند که روی صدا و ماشین خود، کار کنند؛ سبزی فروش فقط دنبال این است، بفروشد و برود.
این تبلیغات هم شبیه به تبلیغات سبزی فروشهاست؛ شما تلویزیون رو روشن می کنید و تبلیغاتی مشاهده میکنید که به روشی کمی با کلاستر داد می زنند: خونه دار و بچه دار…. یا می گویند بشتابید!! اما تبلیغات بفروشی هستند، که این موضوع برمیگردد به کارفرما.
ما وظیفهی تذکر داریم.
تبلیغات خوب اما نفروش هم داریم؛ تبلیغات اعتبار آفرین و نفروش.
گزیدهای از سخنان دکتر محمود محمدیان
بدون ديدگاه